سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درین ساحل که من افتاده ام خاموش

چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست
درین ساحل که من افتاده ام خاموش
غمم دریا، دلم تنهاست
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست
خروش موج با من می کند نجوا

کهر کس دل به دریا زد رهایی یافت
که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین بر کنم نیست
امید آن که جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیستکاش میدانستی برای داشتنت

دلی را به دریا زدم
که از آب واهمه داشت


صدف می ریزی از خوبی به روی ساحلت هرروز

صدای موجت ای دریا
برایم شعر زیبایی ست
پر از راز و پر از لذت
همانند معمایی ست

صدف می ریزی از خوبی
به روی ساحلت هرروز
و بوی تازه می گیرد
ازاین خوبی، دلت هرروز

در آغوش تو ماهی ها
تمام لحظه ها شادند
به زیر آب و روی آب
همیشه شاد و آزادند

پرستوهای دریایی
که خیلی عاشق موجند
نشسته گاه برساحل
و گاهی نیز در اوجند

تو ای دریا ! برای ما
بخوان شعر قشنگت را
به روی ماسه جاری کن
صدای رنگ رنگت را


وقتی دلت گرفته باشه شعری عاشقانه

تو دریای آرام من هستی، تو بهترین احساس را در من به وجود می آوری
تو رویای من هستی، قلبی که الهام بخش من است
تو شعله ایمان به عشق را در من روشن می کنی
هر زمان که نفس می کشم، زندگی زیبایی دوباره پیدا می کند
تو چشم هایی هستی که باعث می شوی من ببینم، تو هدف منی، ملکه راز های منی
تو یکی هستی، یک روز ممکنه مرا به زانو درآوری، تو همه چیز من در این دنیایی
چیزی که می خوام بهت بگم اینه که من عاشق وقار تو هستم، تو روح منی

وقتی دلت گرفته باشه
تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند
باز هم دل تو بارانی ست
خیس تراز دریا خراب تر از امواج

عشق با این همه نیرنگ عواقب دارد

جدل آینه و سنگ عواقب دارد

رود بی تاب برای لب دریاست ولی
جاده فرسنگ به فرسنگ عواقب دارد

بس دیده که شد در انتظارت

دریا و نمی‌رسد به ساقت


مرتضی اشرفی دیوونه متن شعر

مهدی معظم ارنج بندی و تنظیم موسیقی بسیار زیبا و شنیدنی دیوونه رو بر روی دوش داشته و پروداکتم اس داوودی و ترانه و تنظیم خود خواننده

آهنگ جدید و متفاوت دیوونه از مرتضی اشرفی به صورت مستقیم و با پخش انلاین در ای وان موزیک

چشمای خیس و بارونیه منو ببین
حالم بده بیا سختمه پیشم بشین

 
واسه یه بارم شده رومو نزن زمین دیوونه دیوونه
تو نبودی اون میرفت سمت یه لااوبالی
تو بودی که منو کشوندی تو این حوالی
ساختی دریا از یه کویر خشک و خالی
این صدای دلمه همه حاصلم
تو این بازی فقط رفتنت مشکلمه
دل دیوونه مه عشق تو تو خونمه
بعد تو این حال و روز خسته و عاشقمه
این صدای دلمه همه حاصلمه
تو این بازی فقط رفتنت مشکلمه
دل دیوونه مه عشق تو تو خونمه
بعد تو این حال و روز خسته و عاشقمه
دنیام بی تو ساکته زندگیم به برکت تو راکده
هنوز چشمام قفله به اون روزا که تو هم یادته
یادته بهم عادت داشتی هوای قلبمو واقعا داشتی
ولی الان حست رفته انگار اصلا دوسم نداشتی
تو این بازی بازنده م تضمینی نیست واسه آینده م
زمان واسم عقب میره وقتی که چشامو میبندم
میخندم همه میفهمنن که همش تظاهر بی حدن
دیگه خیلی وقته با من تموم مردم بی رحمن
این صدای دلمه همه حاصلمه
تو این بازی فقط رفتنت مشکلمه
دل دیوونه مه عشق تو تو خونمه
بعد تو این حال و روز خسته و عاشقمه


جان کندن در اعماق آب شعری زیبا

دریا نام دیگر چشم های توست

جان کندن در اعماق آب

شکل پر تشنج بیقراری من

ای ریشه شیرین درد ای سهم نداشته من از تمام خوشبختی

که دست هایم جز به آغوش کشیدن حسرت تو

بر ماهیچه های گرم هیچ خواهشی گشوده نمی شود

در این سرگردانیِ همچون جنازه ای بر آب هزار بار هم که تکه پاره شوم

دوباره می خواهمت من آن فانوس های چشمک زن دور و نزدیک را هیچ می بینم

تو هم این زورق های عیاش پسند تفریحی را هیچ ببین

هیچ هیچ هیچ و به این فکر کن که یک قایق سرگردان کاغذی

جز فرو رفتن در ورطه آبی تو مگر سرنوشت دیگری هم دارد؟

هدیه‌ام از تولد، گریه بود

خندیدن را تو به من آموختی

سنگ بوده‌ام، تو کوهم کردی

برف می‌شدم، تو آبم کردی

آب می‌شدم، تو خانه دریا را نشانم دادی

می‌دانستم گریه چیست

خندیدن را

تو به من هدیه کردی.